• وبلاگ : كليد طلايي
  • يادداشت : واژه ها
  • نظرات : 1 خصوصي ، 30 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مرجان اوقانيان 
    در يک‌ سري‌ از اين‌ دسته‌ مطالعات، مقياسهاي‌ باورهاي‌ غيرعقلاني‌ در کنار مقياس‌ جهت‌گيري‌ ديني‌ و ديگر پرسشنامه‌هاي‌ روان‌شناختي‌ اجرا شد و آزمودنيها سازگاري‌ و يا ناسازگاري‌ گزاره‌هاي‌ مقياس باورهاي‌ غير عقلاني‌ را با تعهدات‌ ديني‌ خود ارزيابي‌ مي‌کردند. ارزيابي‌هاي‌ دينداران‌ دروني‌ در تعيين‌ اين‌ نکته‌ که‌ آيا مواد مقياس‌ باورهاي‌ غيرعقلاني‌ انعکاسي‌ از دينداري‌ است‌ يا نه‌ به‌ کار گرفته‌ شد، و مورد تحليل‌ قرارگرفت. در نتيجه‌ در اين‌ بررسي دو نوع‌ باور غيرعقلاني‌ مشخص‌ شد. يکي‌ باورهاي‌ صرفاً‌ غيرعقلاني‌ و ديگري‌ باورهاي‌ غيرعقلاني‌اي‌ که‌ انعکاسي‌ از دينداري‌اند. سپس‌ اين‌ دو نوع‌ باور غيرعقلاني‌ با يکديگر مقايسه‌ شدند. در مجموع، اين‌ مطالعات‌ نشان‌ داد: 1. دينداران‌ دروني‌ از نظر روان‌شناختي‌ سالمترين‌ ريخت‌ هستند. 2. اين‌ نوع‌ دينداري‌ آنگونه‌ که‌ اليس‌ مطرح‌ کرده، به‌ صورت‌ پايدار، سطح‌ بالايي‌ از باورهاي‌ غيرعقلاني‌ را نشان‌ نمي‌دهد؛ 3. تعاريف‌ دينداران‌ دروني‌ از باورهاي‌ غيرعقلاني‌ در برخي‌ موارد فراتر و بهتر از آن‌ چيزي‌ است‌ که‌ مقياس‌ اليس‌ در اين‌ خصوص‌ مفروض‌ داشته‌ است‌ (واتسن‌ و همکاران، 1993 و 1994).
    بالاخره‌ بر اساس‌ روش‌ پنجم، روشهاي‌ تجربي‌ امکان‌ ترجمه‌ و تبديل‌ مواد يک‌ مقياس‌ روان‌شناختي‌ را به‌ زباني‌ که‌ با دينداري‌ سازش‌ بيشتري‌ داشته‌ باشند فراهم‌ مي‌کند. مثلاً، مقياس‌ دينداري‌ دروني‌ با مقياس‌ خودشکوفايي‌ همبستگي‌ مثبت‌ خواهد داشت، اگر مواد آن‌ از طريق‌ روش‌ ارزيابي‌ مستقيم‌ با باورهاي‌ ديني‌ سازگار شده‌ باشد (واتسن‌ و همکاران، 1990). با اين‌ حال، رابطة‌ به‌ دست‌ آمده‌ از اين‌ همبستگي‌ ضعيف‌ بوده‌ است‌ و اين‌ امر نشان‌ مي‌دهد که‌ ايمان‌ ديني‌ تنها نقش‌ اندکي‌ در خودشکوفايي‌ دارد؛ و يا اينکه‌ اين‌ يافته‌ ناشي‌ از اين‌ است‌ که‌ يک‌ مقياس‌ غيرديني، در بيان‌ خودشکوفايي‌ برحسب‌ نظر اشخاص‌ متدين‌ ناتوان‌ است.
    در مطالعه‌اي‌ به‌ منظور بررسي‌ اين‌ فرضيه، هر ماده‌ از مقياس‌ خودشکوفايي‌ به‌ جملاتي‌ که‌ ماهيتي‌ ديني‌ داشته‌اند ترجمه‌ شده‌اند. سپس‌ براي‌ تعيين‌ سازگاري‌ مواد ترجمه‌ شده‌ و مواد مقياس‌ اصلي‌ خودشکوفايي، بين‌ مواد ترجمه‌ شده‌ و مواد مقياس‌ اصلي‌ همبستگي‌ برقرار شد. يک‌ همبستگي‌ معنادار به‌ عنوان‌ گواهي‌ از ترجمه‌ و تبديل‌ موفق‌ مواد مقياس‌ در نظر گرفته‌ مي‌شد. سپس، اين‌ مواد با هم‌ ترکيب‌ شدند و يک‌ مقياس‌ خودشکوفايي‌ ديني‌ ساخته‌ شد. يافته‌ها نشان‌ مي‌دهند که‌ مقياس‌ خودشکوفايي‌ ديني‌ بيش‌ از مقياس‌ دينداري‌ دروني‌ با مقياس‌ خودشکوفايي‌ اصلي‌ و ديگر مقياس‌هايي‌ که‌ کنش‌وري‌ روان‌شناختي‌ سالم‌ را مي‌سنجند ارتباط‌ مثبت‌ دارد (واتسن‌ و همکاران، 1995). بنابراين، بايد در نظر داشت‌ که‌ متغيرهاي‌ روان‌شناختي، در برخي‌ موارد، نيازمند ترجمه‌ و تبديل‌ شدن‌ به‌ زباني‌ هستند که‌ از نظر تجربي‌ براي‌ افراد ديندار معنادارتر باشند.
    نکات‌ کلي‌اي‌ که‌ از اين‌ روشها قابل‌ استنباط‌ است‌ مهمتر از خود اين‌ روشهاست. پرسشنامه‌هاي‌ استاندارد نمي‌توانند ضرورتاً‌ به‌ عنوان‌ ابزارهاي‌ عيني‌ اندازه‌گيري، و به‌ لحاظ‌ ديني‌ خنثي، براي‌ سنجش‌ کنش‌وري‌ روان‌شناختي‌ در نظر گرفته‌ شوند. بلکه‌ هر متغير روان‌شناختي‌ نيازمند يک‌ بررسي‌ دقيق‌ درخصوص‌ سوگيري‌ احتمالي‌ آن‌ برضد گرايشهاي‌ ديني‌ است.

    ‌‌ترديدهايي‌ دربارة‌ دينداري‌ دروني‌
    3. نکتة‌ سوم‌ و آخري‌ که‌ در اين‌ خط‌ پژوهشي‌ بايستي‌ مورد تأمل‌ قرارگيرد، عدم‌ پذيرش‌ کامل‌ تفسيرهاي‌ آلپورت‌ درخصوص‌ مقياس‌ دينداري‌ دروني‌ توسط‌ همة‌ محققان‌ است‌ (بيستون‌ و همکاران، 1993). بر طبق‌ نظر برخي‌ از پژوهشگران، نمرات‌ بالاي‌ مقياس‌ دينداري‌ دروني‌ صرفاً‌ انعکاسي‌ از تلاش‌ فرد براي‌ مثبت‌ جلوه‌دادن‌ خود از نظر اجتماعي‌ است. بر همين‌ اساس، مقياس‌ دينداري‌ دروني‌ با مقياسهايي‌ که‌ جامعه‌پسندي(53) را مي‌سنجد، ارتباطي‌ مثبت‌ دارد. جامعه‌پسندي‌ نوعي‌ رگة‌ شخصيتي‌ است‌ که‌ در آن‌ فرد تلاش‌ مي‌کند به‌ طريقي‌ رفتار کند که‌ در نظر ديگران‌ دلپذير باشد (بيستون‌ و همکاران، 1978).
    چنين‌ تبييني‌ مورد ترديد است. زيرا برخي‌ از مطالعات‌ جامعه‌پسندي‌ را به‌ عنوان‌ رگه‌اي‌ روان‌شناختي‌ که‌ نشان‌دهندة‌ سازگاري‌ اجتماعي‌ است‌ در نظر گرفته‌اند (مک‌کري‌ وکاستا(54)، 1983؛ واتسن‌ و همکاران، 1995). بنابراين، همبستگي‌ بين‌ مقياس‌ دينداري‌ دروني‌ و مقياس‌ جامعه‌پسندي‌ ممکن‌ است‌ نشانه‌اي‌ از فوايد روان‌شناختي‌ ايمان‌ ديني‌ دروني‌ باشد. علاوه‌براين، به‌کارگيري‌ روش‌ ارزيابي‌ مستقيم‌ نشان‌ داده‌ است‌ که‌ مقياس‌ جامعه‌پسندي‌ نيز ممکن‌ است‌ در برابر دين‌ سوگيري‌ داشته‌ باشد (واتسن‌ و همکاران، 1986).
    چالشي‌ ديگر بر ضد مقياس‌ دينداري‌ دروني‌ بر اين‌ امر تأکيد دارد که‌ دينداري‌ دروني‌ شکلي‌ از يک‌ ايمان‌ عقلاني‌ خشک(55) است‌ که‌ در واقع‌ عاري‌ از جستارها و ترديدهاي‌ خلاق‌ درخصوص‌ دين‌ است‌ (بيستون‌ وراينور - پرنس، 1983). در اين‌ راستا، مقياس‌ جستاري(56) به‌ منظور ارزيابي‌ ترديد ديني(57) که‌ به‌ لحاظ‌ تئوريک‌ فراموش‌ شده، طراحي‌ گشته‌ است‌ (بيتسون‌ و شوئن‌ريد(58)،1991 a و(1991 b
    . موادي‌ که‌ نشان‌دهندة‌ جهت‌گيري‌ جستاري‌ به‌ دين‌ هستند، شامل‌ گزاره‌هايي‌ است‌ چون: «من‌ همواره‌ باورهاي‌ ديني‌ام‌ را مورد سؤ‌ال‌ قرار مي‌دهم»، «براي‌ من‌ شک‌ کردن‌ بخش‌ مهمي‌ از دينداريم‌ محسوب‌ مي‌شود» و «سؤ‌الات‌ بيش‌ از پاسخها هستة‌ تجربيات‌ ديني‌ من‌ را تشکيل‌ مي‌دهند.»

    در يک‌ مطالعه، به‌ منظور مقايسة‌ مقياس‌ دينداري‌ دروني‌ و مقياس‌ جستاري، محققان‌ عده‌اي‌ از دينداران‌ را در مواجهة‌ با فردي‌ که‌ مانند ولگردها لباس‌ پوشيده‌ بود و در موقعيت‌ آشفتة‌ ظاهراً‌ محتاج‌ به‌ کمک‌ قرار داشت‌ مورد آزمايش‌ قراردادند، و آنها را از حيث اصرار به‌ کمک‌ و يا خودداري‌ از ياري‌ رساندن‌ به‌ وي‌ ارزيابي‌ کردند.