معلمان درس نگر
معلمان درس نگر بيشتر به درس اهميت ميدهند تا پرورش شاگرد. تمام کوشش آنها بر اين است که به هر طريقي که شد، درس را به شاگرد انتقال دهند. گروه درسنگر ، به شاگردان و تفاوتهاي فردي آنها توجه ندارند، يا آن را چندان مهم تلقي نميکنند. به نظر اين گروه شاگردان موظفند که درس را بطور کامل ياد بگيرند و به معلم پس دهند.به اعتقاد افراد اين گروه ، حقايق علمي شاگردان را براي زندگي اجتماعي آماده ميسازند و به همين دليل ، کسب دانش در درجه اول اهميت قرار دارد. گروه درس نگر را نيز ميتوان به دو گروه کوچکتر درس نگر علمي و درس نگر فلسفي تقسيم کرد.
درس نگر علمي
گروه درس نگر علمي بيشتر به رشتههاي علمي علاقهمند هستند و ميکوشند تا از اين نظر دانش خود را رور بروز گسترش دهند. با آنکه مطالب درسي آنها گيرايي درسهاي فلسفي و اجتماعي را ندارند، به سبب اطلاعات وسيعي که در رشتههاي علمي دارند، ميتوانند شاگردان را به سوي خود جلب کنند. تاثيري که معلمان درس نگر علمي در شاگردان ميگذارند، ناشي از شخصيت آنان نيست، بلکه زاده وسعت اطلاعات آنهاست.چنين تاثيري معمولا تعليمي است نه تربيتي ، ولي بطور غير مستقيم شاهد تاثير تربيتي هم هستيم. اگر چه علاقه اين گروه از معلمان بيشتر به رشتههاي علمي و مواد درسي است تا شاگردان ، دلبستگي آنها به علم باعث ميشود که گاهي شاگردان با علاقه فراوان در کلاس درسشان حاضر شوند.
درس نگر فلسفي
گروه درس نگر فلسفي با اينکه به درس بيشتر از شاگردان توجه دارند، اما چون اغلب به مسائل کلي و اجتماعي ميپردازند، کلاسشان گيرا ميباشد. شاگردان نسبت به اين معلمان گرايش بيشتري دارند. اين گروه با شخصيت بارزي که دارند، به عنوان سرمشق و انسان آرماني مورد توجه شاگردان واقع ميشوند.چنين معلماني به فرديت شاگردان توجه نميکنند و به روش تدريس هم اعتنايي ندارند، اما به علت آرمانگرايي خاص و شخصيت بارز و نافذي که دارند، شاگردان جذب آنها ميشوند. و گاه تمام رفتار و عقايد معلمان خود را مو به مو اجرا ميکنند و هيچ گونه ابتکار و نوآوري از خود نشان نميدهند.