• وبلاگ : كليد طلايي
  • يادداشت : واژه ها
  • نظرات : 1 خصوصي ، 30 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مرجان اوقانيان 
    در اين‌ روي‌آورد، بين‌ هر يک‌ از مواد يک‌ پرسشنامة‌ روان‌شناختي، و مقياس‌ دينداري‌ دروني‌ همبستگي‌ برقرار مي‌گردد. سپس، همبستگيهاي‌ معنادار به‌ عنوان‌ علايمي‌ نشان‌دهندة‌ اينکه‌ کدام‌ يک‌ از گزاره‌ها ضد دين‌ و کداميک‌ موافق‌ دين‌ هستند، به‌ کار مي‌روند. سپس‌ گزاره‌هاي‌ ضد دين‌ و موافق‌ دين‌ با يکديگر ترکيب‌ شده‌ و هر کدام‌ زيرمقياس‌ جداگانه‌ را تشکيل‌ مي‌دهند که‌ مي‌تواند در راستاي‌ مقياس‌ اصلي‌ تحليل‌ شود. توجه‌ به‌ الگوي‌ نتايجي‌ که‌ با اين‌ ابزار اندازه‌گيري‌ به‌ دست‌ آمده‌ است، تفسير بدون‌ سوگيري‌ داده‌ها را امکان‌پذير مي‌سازد. از اين‌ روش‌ در مطالعة‌ رابطة‌ بين‌ جهت‌گيري‌ ديني‌ و خودشکوفايي‌ با موفقيت‌ استفاده‌ شد (واتسن‌ و همکاران،(9891b .
    روش‌ چهارم‌ «ارزيابي‌ مستقيم»(52) است.
    اين‌ روش‌ به‌ افراد فرصت‌ مي‌دهد که‌ ضمن‌ پاسخگويي‌ به‌ پرسشنامه، سازگاري‌ و يا عدم‌ سازگاري‌ هر يک‌ از مواد مقياس‌ را نيز با باورهاي‌ ديني‌ خود ارزيابي‌ کنند. ارزيابيهاي‌ مستقيم‌ درخصوص‌ هر ماده‌ تحليل‌ مي‌شوند و اين تحليل‌ چگونگي‌ نمره‌گذاري‌ مقياس‌ در جهت‌ سازگاري‌ با تعهدات‌ ديني‌ را نشان‌ مي‌دهد. سبک‌ اصلي‌ پاسخگويي‌ به‌ مواد مقياس‌ (پاسخهاي‌ روان‌شناختي)، و همچنين‌ تعيين‌ ميزان‌ سازگاري‌ مواد مقياس‌ با باورهاي‌ ديني‌ (پاسخهاي‌ ديني)، به‌ عنوان‌ دو سبک‌ پاسخگويي‌ به‌ يک‌ ماده‌ (و در مجموع‌ يک‌ مقياس) درنظر گرفته‌ مي‌شوند، و ارتباط‌ هر يک‌ از اين‌ سبکهاي‌ پاسخگويي‌ با ديگر متغيرهاي‌ روان‌شناختي‌ بررسي‌ مي‌شود. سپس‌ محققان‌ درمي‌يابند که‌ کدام‌ روش‌ از نمره‌گذاري‌ تفسير معقولتري‌ از داده‌ها را ارائه‌ مي‌دهد.
    اين‌ روش‌ در اغلب‌ مطالعاتي‌ که‌ به‌ بررسي‌ فرضيات‌ اليس‌ دربارة‌ دين‌ مي‌پردازند، به‌ کار رفته‌ است. اليس، معتقد است‌ که‌ دينداري‌ سنتي، باورهاي‌ غيرمعقولي‌ را افزايش‌ مي‌دهد که‌ سبب‌ بروز اختلالات‌ هيجاني‌ مي‌شوند (اليس، 1983). پرسشنامه‌هاي‌ متعددي‌ وجود دارد که‌ باورهايي‌ غيرعقلاني‌ را براساس‌ تئوري‌ اليس‌ مي‌سنجند.