• وبلاگ : كليد طلايي
  • يادداشت : واژه ها
  • نظرات : 1 خصوصي ، 30 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مرجان اوقانيان 
    . آلپورت‌ و راس‌ (1967) در ابتدا نتايج‌ غيرقابل‌ پيش‌بيني‌اي‌ را در خصوص‌ برخي‌ افراد که‌ نمرات‌ بالايي‌ در هر دو مقياس‌ جهت‌گيري‌ دينداري‌ دروني‌ و بيروني‌ داشتند، گزارش‌ کردند. تبيين‌ اين‌ مسئله‌ با مشکل‌ مواجه‌ شد: چطور ممکن‌ است‌ يک‌ فرد در آن‌ واحد هم‌ ايمان‌ بالغانه‌ و هم‌ ايمان‌ نابالغانه‌ داشته‌ باشد؟ طبق‌ نظرية‌ آلپورت‌ و راس، چنين‌ الگويي‌ از نتايج، وجود سنخهاي‌ متخالف‌ از تعهد ديني‌ را نشان‌ مي‌دهد. افراد با نمرات‌ بالا در هر دو مقياس، به‌ طور نظري‌ يک‌ نوع‌ دينداري‌ نامتمايز را نشان‌ مي‌دهند. آنها تقريباً‌ به‌ تمامي‌ جملات‌ ديني‌ بدون‌ اينکه‌ درک‌ چنداني‌ از آنها داشته‌ باشند، پاسخ‌ مثبت‌ مي‌دادند. در مقابل، ريخت‌هاي‌ دينداري‌ دروني، صرفاً‌ در مقياس‌ دينداري‌ دروني‌ نمرات‌ بالايي‌ کسب‌ مي‌کنند. مواد اين‌ مقياس‌ انعکاسي‌ از اشکال‌ بالغانة‌ تعهد ديني‌ است. گونه‌هاي‌ دينداري‌ بيروني‌ نيز فقط‌ در مقياس‌ دينداري‌ بيروني‌ نمرات‌ بالايي‌ کسب‌ مي‌کنند. چنين‌ افرادي‌ به‌ طور خالص‌ روي‌آورد ابزاري‌ به‌ دين‌ اختيار مي‌کنند. و بالاخره‌ ريخت‌ ضد دينداري(40) نامتمايز در هر دو مقياس، نمرة‌ پاييني‌ را کسب‌ کرده‌ و آشکارا هرگونه‌ دينداري‌ را طرد مي‌کند.
    محققان‌ بي‌شماري‌ چنين‌ سنخهاي‌ متفاوت‌ دينداري‌ را آزمايش‌ کرده‌اند و حجم‌ عظيمي‌ از شواهد پژوهشي‌ صحت‌ آنها را تأييد کرده‌ است. به‌ طور کلي‌ بايد گفت‌ دينداري‌ دروني‌ بالاترين‌ سطح‌ سازش‌ يافتگي‌ روان‌شناختي‌ و دينداري‌ بيروني‌ پايين‌ترين‌ سطح‌ را نشان‌ مي‌دهد. چنين‌ نتايجي‌ از مفهوم‌ سازيهاي‌ آلپورت‌ درخصوص‌ دو سنخ‌ جهت‌گيري‌ ديني‌ حمايت‌ مي‌کند. دينداري‌ نامتمايز و ضددينداري‌ نامتمايز نيز معمولاً‌ بين‌ دو سنخ‌ دروني‌ و بيروني‌ قرارمي‌گيرند، اما در عين‌حال‌ ممکن‌ است‌ سازش‌ يافتگي‌ دينداري‌ دروني‌ و يا سازش‌ نايافتگي‌ دينداري‌ بيروني‌ را نيز نشان‌ دهند. به‌ عبارت‌ ديگر، سنخهاي‌ دينداري‌ نامتمايز و ضددينداري‌ نامتمايز ارتباط‌ پايداري‌ را با سلامت‌ روانشناختي‌ نشان‌ نمي‌دهند (واتسن‌ و همکاران، زير چاپ).
    سنخهاي‌ دينداري‌ از اين‌ نظر که‌ نتايج‌ مطالعات‌ بر روي‌ نمونه‌هاي‌ مختلف‌ را تحت‌ تأثير قرارمي‌دهند نيز حائز اهميت‌ هستند. مثلاً‌ آلپورت‌ و راس، در ابتدا، مقياس‌ دينداري‌ دروني‌ و بيروني‌ را براي‌ کشف‌ ارتباط‌ بين‌ جهت‌گيري‌ ديني‌ و تبعيض‌ نژادي‌ به‌ کار بردند. آنها چنين‌ ارتباطي‌ را بر روي‌ تعدادي‌ از گروههاي‌ متفاوت‌ برمبناي‌ اين‌ فرضيه‌ که‌ نمرات‌ بالاتر دينداري‌ دروني‌ هميشه‌ تبعيض‌ نژادي‌ پايين‌تري‌ را نشان‌ خواهد داد، آزمايش‌ کردند.