• وبلاگ : كليد طلايي
  • يادداشت : مار وپله
  • نظرات : 0 خصوصي ، 25 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فرح اجاقي 
    يکي از نويسندگان به نام پيتر تامکينز به نقل از سر ويليام سيمونز يکي تز مخترعين انگليسي مي گويد :در مسافرت به مصر و بازديد از هرم گيزا هنگاميکه در فضاي باز راس هرم ايستاده بودم ، بر حسب تصادف دستهاي خود را به طرف بالا بردم و دريافتم که با حرکت انگشتانم ، صداي تخليه الکتريسيته استاتيک از خازني به گوش مي رسد . آن گاه تنها انگشت اشاره دستم را به طرف بالا بردم و حالتي همانند سوزن سوزن شدن ، در انگشتم احساس نمودم . در اين حالت بر آن شدم جرعه اي از شرابي که به همراه داشتم بنوشم ولي با نزديک نمودن بطري به لبانم ناگهان يک شوک الکتريکي ايجاد گرديد . به دنبال کشف اين پديده تدبير جالبي انديشيده و يک روزنامه را به آب آغشته نمودم . سپس آن را همانند لفافي به دور شيشه شراب پيچيده و بدين سان بطري را به يک خازن الکتريسيته تبديل نمودهم ، آنگاه بطري را در بالاي سر خود نگاه داشتم . در اين حال به روشني صداي تخليه الکترسيته استاتيک به گوش مي رسيد . سر ويليام مي افزايد : سپس به يکي از همراهان نزديک شده و دست او را لمس نمودم ، در اين حالت شوک الکتريکي شديدي ايجاد شد به گونه اي که وي ناگزير به گريختن از راس هرم گرديد